هاناهانا، تا این لحظه: 10 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

کنجد مامان بیا منتظرتیما

سلام تپل مامان

1392/8/24 16:06
نویسنده : مامان آرزو
532 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عشق مامان.خوبی دختر گلم؟

الهی من قربونت برم.مامانی چند روزی واست ننوشتم چون تاسوعا و عاشورا بود منم خونه مامان جون بودم تا هیات ها رو ببینم.

واست از روزی که رفتم دکتر نگفتم البته خودت همه رو میدونی چون همش داشتی شیطونی میکردی.منو بابایی ساعت 2 حرکت کردیم تا 3 مطب دکتر باشیم.حدودا 45 دقیقه ای نشستم تا نوبتم بشه.خانم دکتر مهربون صدای قلب جونی منو چک کرد خدا روشکر عالی بود.وزن مامانم از ماه قبل بالا نرفته بود.فشارم یکم بالا بود البته به نظر من چون خسته بودم اینطوری بود.واسم یه سونو نوشت واسه روز بعدش و گفت 4 یا 5 دی ماه منتظر هانا خانوم باشیم. وقت بعدی رو نوشت 3 آذر ماه.

مامانم اومدم طبقه اول تا نوبت بگیرم واسه سونو گفت فردا نمیشه بعدشم که تعطیلات بود میفته هفته بعد.تازه هفته بعد دکتر نیستش. ومامان با مشورت با باباجونی تصمیم گرفتم بشینم تا نوبتم بشه همون روز.خلاصه خیلی اذیت شدم 3 ساعتی نشستیم تا سونو انجام و جوابش آماده شد.

آقای دکتر سونوگرافی دخترمو بهم نشون داد.بینیش لباش چشاش دستاش پاهاش واییییییییییی مامان دلم واست تنگ شده بود.ماشاالله وزنتم که خیلی عالی بود تو هفته 33 بودی 2338 گرم.

جواب سونو رو به خانوم دکترم نشون دادیم گفت همه چی خوبه.دختری سرش بالاست و این احتمال سزارین شدنو زیاد میکنه.

از اونجا اومدیم شام خوردیم. واسه شما یه سر همی خریدیم.بعدش منم یه سری خرید داشتم واسه خونه بیمارستان انجام دادیم.واسه دخترم یه کفش قشنگو سنجاق سر خریدیم.

خلاصه کلی مامان خسته شدم.وقتی اومدیم خونه ساعت 11 شب بود.حالم بد بود نمیتونستم بخوابم.نیمه های شب دیدیم دیگه معدم خیلی سنگینه نتونستم غذا رو تحمل کنم توش و.... اومدم تو تخت یه ذره خوابیدم.ساعت 6 گشنم شد و بیدار شدم شیر گرم کردم با 3 تا خرما خوردم.نیم ساعت بعدش ... دیگه بابایی رو بیدار کردم.تازه سردردم داشتم.بابایی فشارمو گرفت 10 بود یه خورده موندیم و رفتیم دکتر.

آقای دکتر گفتن مامان خسته بوده زیاد اینطوری شده.یه سرم بهم داد و مامان خوب شدم.

سرتو درد آوردم.

مواظب باش این چند مدتم زود بگذره بیای تو بغلم عشقم.

بوسسسسسسسسسسسسس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

عاطی مامان آوینا
28 آبان 92 15:39
عزیزم بیشتر مراقب خودت و نی نی خانوم باش.منم خیلییییییی زود خسته می شم و کلا تنبلم حسابی... این روزامون هم میگذره ودوباره بدو بدو هامون شروع میشه پس خوب استراحت کن و لذت ببر